۶ هزارسال پیشینه تاريخی نفت در ایران
در قلمرو وسیع سرزمین کهن ایران که مرزهای آن از سوی شرق تا سرزمین سند وماورای رود آمویه وازغرب تاکشورهای سارد و مصر کشیده میشده چشمه های نفتی بسیاری برروی زمین جاری بود. مردم این سرزمین بی آنکه منتظر کشف روش جدید استخراج نفت درآمریکا باشندازاین ثروت خداداد که دردسترس آنان قرار گرفته بود به طرق مختلف استفاده میکردند. کاوش هایی که درنواحی جنوب غربی ایران بعمل آمده نشان میدهد که مردم آن سامان درحدود پنج، شش هزار سال پیش قیر را درابنیه وساختمانها بکاربرده وهم ازاین ماده برای سوار کردن قطعات جواهروبهم پیوستن اجزای ابزارها واندودن بدنه خارجی زورقها و ظروف سفالین وغیره استفاده کرده اند .
مذهب رسمی ایران پیش ازاسلام کیش زردشتی بود. تعالیم این مذهب،آتش را بعنوان مظهر اهورا مزدا که روح خیر و شادی است تقدیس کرده وایرانیان برای تعظیم وتکریم آن آتشگاه هایی درسرتاسرکشور دایر نموده بودند. برخی ازاین آتشگاه ها بدون احتیاج به چوب و هیزم بطوردایم مشتعل بودندوبه این جهت آنان را” ”آتش جاویدان”“ می خواندند. بزرگترین ومقدس ترین این آتشگاه ها آتشکده آذرگشسب بودکه محل آن درجنوب آذربایجان درشهرشیزکه مورخین یونانی آن را گیزکا نامیده اند واقع بود. ازوصفی که درباره این آتشگاه ها شده است بخوبی میتوان فهمیدکه آنها رابرروی منابع طبیعی گازنفت بنا نهاده بودند.
آتشکده آذرگشسب تا چند قرن بعدازاسلام هم روشن وبرقراربود وابودلف مسعرابن المهلهل جهانگردکه دراوایل قرن چهارم هجری ازآن دیدن کرده چنین میگوید: “”هفت صدسال است که این آتشگاه روشن است لیکن اثری ازخاکستردرآن مشهود نیست وشعله آن هرگزفرونمی نشیند” “. درنقاط دیگری ازایران هم مانندفارس، خراسان وقم ازاین آتشگاه ها وجود داشته است وایرانیان معتقد بودندکه این آتشگاه ها با آتشگاه آذرگشسب آذربایجان ارتباط دارند. محل این آتشگاه که اکنون به نام “” تخت سلیمان “” معروف است درمنطقه افشارآذربایجان درشمال شرق آبادیی به نام تکاب واقع شده است واز شمال غرب به مراغه وارومیه وازجنوب شرق به زنجان محدوداست.
سالها پیش گروهی ازباستان شناسان درآنجابه حفریات پرداخته اند. درزمان مغولان درمحل آتشگاه مسجدی بنا شده و ظاهرا آتشگاه ازچندی پیش ازآن تاریخ خاموش بوده است. آتشگاه باکو، تا همین اواخرفروزان بوده است.
ناصرالدین شاه که حدودنودسال پیش، از این آتشگاه دیدن کرده، در توصیف آن چنین میگوید: “” عمارتی است مربع ودروسط آن عمارت به طرزگنبد، طاقی بنا شده است که چهارطرف آن باز است. وسط گودالی است که آتش ازوسط آن بیرون میآید. اطراف حجرات است، ازهرحجره منفذی تعبیه نموده اند که آتش ازمیان آن بیرون می آید، یعنی هروقت بخواهند کبریتی روشن کرده ودرمحاذی آن منفذمیگیرند. هوائی که خارج میشود مشتعل میگردد. درصحرای اطراف به مساحت چهارهزارزرع مربع تقریبا تمام زمین مشتعل است. یک نفر هندی گجراتی دراین معبدبود. به طرزآتش پرستان نمازخواندوطرزنمازاوبه این قسم بودکه با لباس سفید مخصوص روبه مشرق ایستاده زنگ کوچکی به دست راست گرفته، دعایی میخواندودوسه مرتبه رکوع میرفت ومتصل دربین نمازآن زنگ کوچک را حرکت میداد .“
جغرافی نویسان قدیم نیزمانند یاقوت حموی و محمد ابن ذکریای قزوینی وجود قطعه زمینی رادراین منطقه که دائما مشتعل بوددرکتابهای خود قیدکرده اند.استفاده ازموادنفتی اززمانهای قدیم درمیان ایرانیان متداول بوده است. نفت سفیدرا معمولا به عنوان دارو مصرف میکردندوهمچنین مومیا راکه ازترکیبات مواد نفتی است به عنوان یکی ازگرانبهاترین وموثرترین داروها برای علاج شکستگی استخوان وشفای بیماری های دیگربکار می بردنددرجنگها نیز ازخاصیت قابل اشتعال بودن نفت استفاده میکردندودراین باره اطلاعات زیادی ضمن روایات هردوت و پلوتارک ودیگر مورخین میتوان یافت.
وقتی رومی ها قلعه پترا (petra) رادرلاذقیه(lazique) محاصره کردند، ایرانیها به روایت پرکوپ(procope) ظروفی محتوی گوگردو قیرونفت برسردشمن می ریختند. عربها استعمال نفت رادرجنگها از ایرانیان ورومیان یادگرفتند. نفت را معمولا درداخل ظروفی که قاروره نامیده می شد آتش زده وبه سوی دشمن پرتاب میکردند، حتی درزمان حکومت امویان وقتی سردارخونخوارآنان حجاج بن یوسف شهر مقدس مکه را محاصره نمود ظاهرا از نفت مشتعل برای به زانودرآوردن حریف سرسخت وشجاع خود عبداله بن زبیر استفاده کرد ودرنتیجه قسمتی ازخانه کعبه دستخوش حریق گشت.
صنف “” نفت انداز“ درمیان سپاهیان، دسته تخصصی جداگانه ای بودند که آنان رانفطی یا نفاط یا زراق
مینامیدندو عمل آنان” ”صناعه النفط“ خوانده میشدوظاهرا این نفاطها لباسهای مخصوصی داشته اندکه آنها را ازآتش حفظ میکرده است.درجلد چهارم کتاب الاغانی آمده است که چون هارون الرشید با رومیان می جنگید نقفور(( nicephore هیزم فراوانی فراهم آوردوآتش درآن زد لیکن محمد ابن یزید نامی ازسپاهیان هارون که ” لباس النفاطین” برتن داشت ازآن نهراسید ودردرون آتش رفت.بعدها که فنون جنگی ترقی کردمواد نفتی را با ماشینهای مخصوصی که نفاطه یاچرخ یا مدافع یا مکاحل وغیره خوانده میشد به سوی دشمن پرتاب می کردند.
ظاهرا هندی ها با بکاربردن نفت درجنگ آشنا نبودند. درشاهنامه آمده است که اسکندرچون خواست به هند لشکر کشدبرای مقابله با پیلانی که درسپاه هندوستان بودندتدبیری اندیشید به این توضیح که اسبی ازآهن بساختندودرون آن را با نفت بیاکندند. پس آن راآتش زدندودرمیان سپاهیان هندرها کردندو پیلها ازدیدارآتش رم کرده سپاه هندرا دستخوش بی نظمی واغتشاش ساختند .
به اسب وبه نفت آتش اندرزدند
همه هندیان دست برسرزدنــــد
مطابق روایت مورخین درصدراسلام هم که لشگرعرب به فرماندهی محمد ابن قاسم به سند حمله کردندازنفت استفاده نمودندوحقله های آتش بازی روی پیلهایی که پیشاپیش سپاهیان دشمن می آمدند انداختندوآنها وحشت کرده وبه سوی آب گریختندوصف سپاهیان رادرهم ریختند.
درعجایب المقدور ابن عربشاه آمده است که چون سپاهیان تیمورلنگ دربرابرپیلان سپاه هندقرارگرفتند.” ”تیمور بفرمودتا پانصدشتررمنده آوردندوریسمان هاوفیتیله های به روغن آلوده دردرون نی ها نهاده شتران رابدان گرانبار کردندوپیشاپیش سواران برآمدند. چون دوصف به یکدیگر پیوست آتش درنیها برافروختند ودربرابرپیلان فرستادند“. ” نادرشاه افشار نیز درجنگ کرنال برای رماندن پیلهای قشون خصم از همین تدبیر استفاده نمود
مورخین مخصوصا تصریح کرده اندکه هندیان ازاستعمال نفت درجنگها اطلاعی نداشتند ( لم یکن اهل الهند یعرفون المدافع والمکاحل والبندیقات).همچنین ازنفت درجشنهاومراسم آتش بازی وغیره استفاده می شدوتعبیرنفت بازی “” اللعب بالنفط“ ناظربه این مطلب است.ابن بطوطه جهانگرد نامی اسلامی که در اوایل قرن هشتم هجری به بغداد مسافرت کرده از گرمابه های آن شهر تعریف زیاد نموده میگوید داخل گرمابه ها تا ارتفاع نیمه دیوارها به قیرمطلی شده وبه شکل مرمرسیاه درآمده بود . ابن بطوطه میگوید که این قیرهارا ازچشمه ای که دربین دوشهرکوفه وبصره واقع بود استخراج میکردندونیزاز شرحی که جهانگردمذکوردرباره ” ”قیاره“ بین تکریت وموصل نوشته برمی آید که استخراج قیرو استفاده ازآن برای ابنیه وساختمانها درآن زمان بسیارمعمول ومتداول بوده است.
یکی ازعلمای معروف نحوبه نام ابو عبدالله ابراهیم بن محمد بن عرفه واسطی که اهل واسط عراق بود ظاهرا در خانواده ای که ارتباط ومناسبتی با نفت داشته بوجودآمده وبه همین جهت به “” نفطویه“ “بروزن “”سیبویه“” معروف گردیده و اودرقرن چهارم هجری می زیسته است .
نفت گاهی درمجازات ها نیزبکاربرده شده واز جمله عارف نامدار وپرشوروگرم سخن ” ”عین القضاه همدانی“ ”
را که دراواسط قرن ششم هجری می زیسته است به قول مشهور به وسیله نفت آتش زده وسوخته اند. میگویند عین القضاه خود آگاه بود که چنین بلایی برسراوخواهد آمدو شعری لطیف به او نسبت میدهندکه گفته است :
ما مرگ وشهادت ازخداخواسته ایم
وآن هم به سه چیز بی بها خواسته ایم
گردوست چنین کندکه ما خواسته ایم
ما آتش ونفت وبوریا خواسته ایم
داستان نفت به روایتی که تاریخ برما فرو می خواند ازجهانی دیگراست وآنچه دراین روزگار به چشم خویش شاهد جریان آن هستیم ازجهانی دیگراینک چون نام نفت میبریم سخن ازماده ای درمیان است که سرنوشت جهان و جهانیان، وابسته به بدان است.
ماده ایکه درزندگی امروزین آدمیان، شاید پس ازهواوآب، موثرتروضروری ترازهر چیزدیگراست . زندگی ماشینی امروزی مرهون نفت است و این مهمترین و بزرگترین منبع نیرووموثرترین وسیله گردش چرخهای اقتصاد و صنعت دنیای ماست .